به قلم خودم
#ناگفته هایی از آیتالله نخودکی #به_قلم_خودم دوستان عزیز شاید خاطرهای رو که میگم باور نکنید اما واقعیت دارد تابستان گذشته من و خواهرم حرم مطهر امام رضا علیه السلام مشرف شدیم وقتی وارد صحن شدیم برای قرائت فاتحه به طرف مرقد آیتالله شیخ نخودکی در حال حرکت بودیم یک لحظه یادم اومد که تسبیح خودمون رو تو ماشین جا گذاشتیم هم من و هم خواهرم ،آن روز قرار بود وقتی حرم رفتیم نماز امام زمان رو بخونیم در بین راه که فهمیدیم خیلی ناراحت شدیم …خلاصه برای فاتحه خواندن نزدیک قبر مطهر شیخ شدیم خیلی برایمان جالب بود خانمی یک دسته 12تایی تسبیح دستش بود به همه نفری یکی تسبیح داد، من و خواهرم از خوشحالی به همدیگه نگاهی کردیم و خندیدم ، و خدا رو شکر کردیم،
از آن روز به بعد من و خواهرم سعی میکنیم ان شاالله اگر خداوند توفیق بده هر موقع حرم رفتیم این نماز رو بخونیم .
من کوچکتر از آن هستم که چیزی بگویم ولی خواهرهای گلم شما هم اگر مشرف شدید حتما بخونید و برای من حقیر هم دعا کنید