دلنوشته های من

#به_قلم_خودم #من لی غیرک حسین #عرفه_نزدیک_است #دعای_عرفه #ان شاءالله #حرم حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها نائب الزیاره شما خواهم بود به شرط حیات
قسمی از مقاله ام با عنوان مسلخ عشق خدا از عرفه تا کربلا
را اینجا می گذارم و از استاد ادبیات سرکار خانم فاتح کمال تشکر و قدر دانی رو دارم ایشون از اساتید برجسته دانشگاه و استاد ادبیات حوزه ما هستند .
عرفه نزدیک است دلم غمگین است آرام نمی گیرد ? قلم بدست میگیرد و از شکستگی های درونش خبر میدهد و رازهای درون رو افشا می کند ? قلم می نویسد تا دلم آرام گیرد می نویسد تا جاودانه بماند هر چند من نباشم ?
وَلَمَّا تَوَجَّهَ تِلْقَاءَ مَدْیَنَ قَالَ عَسَىٰ رَبِّی أَن یَهْدِیَنِی سَوَاءَ السَّبِیلِ (22)
“"چون موسی علیه السلام متوجه شهر مدین شد گفت:امید است که پروردگار من هدایت کند مرا به راه راست تا اینکه مرا به مقصود برساند ."”
این همان آیاتی بود که حسین بن علی علیه السلام هنگام خروج از مدینه و رهسپار شدن به سوی مکه زمزمه میکرد امام با خواندن این آیات حال خود را به حال موسی تشبیه کرده که به خاطر فرعون زمان خود مجبور به ترک دیار و خانه و کاشانه خود شد ………………………………..
اکنون دیگر جای ماندن نیست باید کاروان و قافله شهادت محمل ها بربندند و صاحبان اصلی مدینه الرسول از مدینه و رسول خداحافظی کنند و عزم سفر به سوی مکه را آغاز کنند کاروان در طی شش شبانه روز بیابانهای سوزان بین مدینه و مکه را پشت سر نهاده و به حریم کعبه پناهنده میشود تا آن وادی امن و ایمان را پایگاه امر به معروف و نهی از منکر و جایگاه برائت از ستم و بی عدالتی قرار دهند ولی حرامیان روزگار با خدا نیز اعلام جنگ کرده اند . نه احترام خون خدا و نه حریم خدا ،هیچ یک را نمی فهمند و عزم شکستن حریم حرم نموده و در خانه ی خدا قصد ریختن خون خدا کرده اند.
حج ناتمام حسین بن علی علیه السلام توطئه شومی را که می خواست نهضت را در نطفه خفه کند خنثی کرد با همه عظمت و شکوه و واجب بودن اعمال امام در میانه راه ، سفر دیگری آغاز می کند و حج دیگری را محرم می‌شود…………….
در عصر روز عرفه با خاندان و فرزندان و شیعیان با نهایت خاکساری و خشوع از خیمه بیرون آمده و رو به سوی مکه مانند مسکین نیازمند دست به دعا گشوده و اینگونه راز و نیاز می کند و در حال دعا از خود و عالم غافل گشته تمام جهان را به یک سو نهاده با همه وجود حضور خداوند را بر تک تک ذرات عالم مشاهده می نماید او با این نیایش منطقی ترین و واقعی ترین رابطه انسان با خداوند را توضیح میدهد……………..
دعای عرفه حسین بن علی علیه السلام سراسر نور و عرفان پروردگار است و آمیزه ای از شور و عشق و محبت و معرفت به ذات پاک خداوند است، در فرازهای دعا امام با خدا عاشقانه زمزمه می کند به راستی که خدایت نیز مشتاق مناجات ملکوتی توست …….
به راستی نغمه اللهم اللهم تو از فرشتگان آسمان دل ربوده است آهسته که چشمان اشکبارت عرشیان را به ندبه واداشته است آهسته تر که مناجات تو از عرفات تا کربلا را شعله ور ساخته است……..
ای حسین جان ، تو چه خواندی ! تو در این دشت چه خواندی که هنوز سنگهای کوه رحمت از گریه تو نالانند ؟ تو چه خواندی !که هنوز تب عرفان تو در پهنه این دشت عرفات باقی مانده است ؟ تو وادی معرفت را به مشعر وصل کردی ……
به راستی عشق را باید از تو آموخت که اینگونه مناجات می کنی ، خدا را هم باید ز کلام تو شناخت..
ای حسین جان ! هنوز صحرای عرفات از نام تو عرفان دارد . امروز ،زیر هر خیمه گرم ، یا که در سایه سنگ بزرگ ، یا که در دامن کوه حاجیان گریانند و با تو در نغمه و زمزمه اند
ای حسین ، ای زلال ایمان ای مرد عرفان و سلاح به راستی ، اینجا آخرین منزلگاه توست ولی نقطه تولد دوباره تاریخ است…..
اگر در عرفات آدم و حوا همدیگر را شناختند برای رسیدن به عاشورا باید عرفه را شناخت ….
اگر هروله ی هاجر از پی آب برای اسماعیل بود همراهی زینب با تو برای چیست ؟ آیا در پی عدل و داد است از برای اولاد آدم…..

ببخشید مقاله طولانی بود مجبور شدم قسمت های زیادی از مقاله رو حذف کنم خیلی خلاصه کردم

#به_قلم_خودم #من لی غیرک حسین #عرفه_نزدیک_است #دعای_عرفه #ان شاءالله #حرم حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها نائب الزیاره شما خواهم بود به شرط حیات
قسمی از مقاله ام با عنوان مسلخ عشق خدا از عرفه تا کربلا
را اینجا می گذارم و از استاد ادبیات سرکار خانم فاتح کمال تشکر و قدر دانی رو دارم ایشون از اساتید برجسته دانشگاه و استاد ادبیات حوزه ما هستند .
عرفه نزدیک است دلم غمگین است آرام نمی گیرد ? قلم بدست میگیرد و از شکستگی های درونش خبر میدهد و رازهای درون رو افشا می کند ? قلم می نویسد تا دلم آرام گیرد می نویسد تا جاودانه بماند هر چند من نباشم ?
وَلَمَّا تَوَجَّهَ تِلْقَاءَ مَدْیَنَ قَالَ عَسَىٰ رَبِّی أَن یَهْدِیَنِی سَوَاءَ السَّبِیلِ (22)
“"چون موسی علیه السلام متوجه شهر مدین شد گفت:امید است که پروردگار من هدایت کند مرا به راه راست تا اینکه مرا به مقصود برساند ."”
این همان آیاتی بود که حسین بن علی علیه السلام هنگام خروج از مدینه و رهسپار شدن به سوی مکه زمزمه میکرد امام با خواندن این آیات حال خود را به حال موسی تشبیه کرده که به خاطر فرعون زمان خود مجبور به ترک دیار و خانه و کاشانه خود شد ………………………………..
اکنون دیگر جای ماندن نیست باید کاروان و قافله شهادت محمل ها بربندند و صاحبان اصلی مدینه الرسول از مدینه و رسول خداحافظی کنند و عزم سفر به سوی مکه را آغاز کنند کاروان در طی شش شبانه روز بیابانهای سوزان بین مدینه و مکه را پشت سر نهاده و به حریم کعبه پناهنده میشود تا آن وادی امن و ایمان را پایگاه امر به معروف و نهی از منکر و جایگاه برائت از ستم و بی عدالتی قرار دهند ولی حرامیان روزگار با خدا نیز اعلام جنگ کرده اند . نه احترام خون خدا و نه حریم خدا ،هیچ یک را نمی فهمند و عزم شکستن حریم حرم نموده و در خانه ی خدا قصد ریختن خون خدا کرده اند.
حج ناتمام حسین بن علی علیه السلام توطئه شومی را که می خواست نهضت را در نطفه خفه کند خنثی کرد با همه عظمت و شکوه و واجب بودن اعمال امام در میانه راه ، سفر دیگری آغاز می کند و حج دیگری را محرم می‌شود…………….
در عصر روز عرفه با خاندان و فرزندان و شیعیان با نهایت خاکساری و خشوع از خیمه بیرون آمده و رو به سوی مکه مانند مسکین نیازمند دست به دعا گشوده و اینگونه راز و نیاز می کند و در حال دعا از خود و عالم غافل گشته تمام جهان را به یک سو نهاده با همه وجود حضور خداوند را بر تک تک ذرات عالم مشاهده می نماید او با این نیایش منطقی ترین و واقعی ترین رابطه انسان با خداوند را توضیح میدهد……………..
دعای عرفه حسین بن علی علیه السلام سراسر نور و عرفان پروردگار است و آمیزه ای از شور و عشق و محبت و معرفت به ذات پاک خداوند است، در فرازهای دعا امام با خدا عاشقانه زمزمه می کند به راستی که خدایت نیز مشتاق مناجات ملکوتی توست …….
به راستی نغمه اللهم اللهم تو از فرشتگان آسمان دل ربوده است آهسته که چشمان اشکبارت عرشیان را به ندبه واداشته است آهسته تر که مناجات تو از عرفات تا کربلا را شعله ور ساخته است……..
ای حسین جان ، تو چه خواندی ! تو در این دشت چه خواندی که هنوز سنگهای کوه رحمت از گریه تو نالانند ؟ تو چه خواندی !که هنوز تب عرفان تو در پهنه این دشت عرفات باقی مانده است ؟ تو وادی معرفت را به مشعر وصل کردی ……
به راستی عشق را باید از تو آموخت که اینگونه مناجات می کنی ، خدا را هم باید ز کلام تو شناخت..
ای حسین جان ! هنوز صحرای عرفات از نام تو عرفان دارد . امروز ،زیر هر خیمه گرم ، یا که در سایه سنگ بزرگ ، یا که در دامن کوه حاجیان گریانند و با تو در نغمه و زمزمه اند
ای حسین ، ای زلال ایمان ای مرد عرفان و سلاح به راستی ، اینجا آخرین منزلگاه توست ولی نقطه تولد دوباره تاریخ است…..
اگر در عرفات آدم و حوا همدیگر را شناختند برای رسیدن به عاشورا باید عرفه را شناخت ….
اگر هروله ی هاجر از پی آب برای اسماعیل بود همراهی زینب با تو برای چیست ؟ آیا در پی عدل و داد است از برای اولاد آدم…..

ببخشید مقاله طولانی بود مجبور شدم قسمت های زیادی از مقاله رو حذف کنم خیلی خلاصه کردم

#ناگفته هایی از آیت‌الله نخودکی #به_قلم_خودم دوستان عزیز شاید خاطره‌ای رو که میگم باور نکنید اما واقعیت دارد تابستان گذشته من و خواهرم حرم مطهر امام رضا علیه السلام مشرف شدیم وقتی وارد صحن شدیم برای قرائت فاتحه به طرف مرقد آیت‌الله شیخ نخودکی در حال حرکت بودیم یک لحظه یادم اومد که تسبیح خودمون رو تو ماشین جا گذاشتیم هم من و هم خواهرم ،آن روز قرار بود وقتی حرم رفتیم نماز امام زمان رو بخونیم در بین راه که فهمیدیم خیلی ناراحت شدیم …خلاصه برای فاتحه خواندن نزدیک قبر مطهر شیخ شدیم خیلی برایمان جالب بود خانمی یک دسته 12تایی تسبیح دستش بود به همه نفری یکی تسبیح داد، من و خواهرم از خوشحالی به همدیگه نگاهی کردیم و خندیدم ، و خدا رو شکر کردیم،

از آن روز به بعد من و خواهرم سعی میکنیم ان شاالله اگر خداوند توفیق بده هر موقع حرم رفتیم این نماز رو بخونیم .

من کوچکتر از آن هستم که چیزی بگویم ولی خواهرهای گلم شما هم اگر مشرف شدید حتما بخونید و برای من حقیر هم دعا کنید